Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8194 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
point four
U
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
Other Matches
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
underdeveloped
U
توسعه نیافته
underdeveloped area
U
منطقه توسعه نیافته
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
developing countries
U
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
developing countries
U
کشورهای در حال توسعه
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
extend
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
e r p
U
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
world bank
U
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
unmitigated
U
تخفیف نیافته
untaught
U
تعلیم نیافته
unbred
U
پرورش نیافته
unregenerate
U
دوباره حیات نیافته
unregenerated
U
دوباره حیات نیافته
immature
U
رشد نیافته نابهنگام
unsaved
U
محفوظ نشده نجات نیافته
exoterical
U
خارجی جهری بدرون راه نیافته
underdeveloped
U
رشد کافی نیافته عقب افتاده
capital stock
U
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
COMAL
U
زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
poor countries
U
کشورهای فقیر
uncomitted countries
U
کشورهای غیرمتعهد
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
developed market economy countries
U
کشورهای مرفه
allied
U
کشورهای هم پیمان
less developed contries
U
کشورهای کم رشد
overseas
U
کشورهای بیگانه
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
internationals
U
مربوط به کشورهای مختلف
the united states of america
U
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
allied headquarters
U
قرارگاه کشورهای هم پیمان
The English speaking-countries.
U
کشورهای انگلیسی زبان
Underdeveloped ( backward) countries .
U
کشورهای عقب افتاده
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
retarded countries
U
کشورهای عقب مانده
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
federalization
U
تشکیل کشورهای متحد
backward countries
U
کشورهای عقب مانده
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
federates
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federating
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
orienting
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
orients
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
pan americanism
U
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
orient
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
OPEC
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
commonwealth games
U
جام کشورهای مشترک المنافع
third world economies
U
اقتصاد کشورهای جهان سوم
reactions from abroad
U
واکنش مردم در کشورهای خارجی
federated
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federate
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
commonwealths
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
commonwealth
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
OAS
U
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
country file
U
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
trade follows the flag
U
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
isolationist
U
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
satellite
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
Comparison with other countries is extremely interesting.
U
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
the big four
U
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
first world
U
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
dumping
U
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
enclave
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
rio treaty
U
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
nordic council
U
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
enlargement
U
توسعه
stop go policy
U
توسعه
promotion
U
توسعه
delelopment
U
توسعه
upgrowth
U
توسعه
outspread
U
توسعه
promotions
U
توسعه
enlargements
U
توسعه
enlarge
U
توسعه
enlarged
U
توسعه
enlarges
U
توسعه
development
U
توسعه
enlarging
U
توسعه
developments
U
توسعه
extensions
U
توسعه
extension
U
توسعه
amplification
U
توسعه
spread
U
توسعه
spreads
U
توسعه
increments
U
توسعه
increment
U
توسعه
expansion
U
توسعه
increscent
U
زیادی توسعه
internal development
U
توسعه داخلی
development time
U
زمان توسعه
spreads
U
توسعه دادن
monetary expansion
U
توسعه پولی
open out
U
توسعه دادن
to unfold
U
توسعه دادن
historical development
U
توسعه تاریخی
spread
U
توسعه دادن
development tools
U
ابزار توسعه
economic development
U
توسعه اقتصادی
exepandable
U
قابل توسعه
expansion
U
گسترش توسعه
expandability
U
قابلیت توسعه
expanded , capacity
U
توسعه فرفیت
expandsionism
U
توسعه طلبی
rural development
U
توسعه روستائی
extensibility
U
توسعه پذیری
extensible
U
توسعه پذیر
export promotion
U
توسعه صادرات
path of expansion
U
مسیر توسعه
pattern of development
U
الگوی توسعه
under development
U
دردست توسعه
to open out
U
توسعه دادن
extends
U
توسعه دادن
underdevelopment
U
توسعه نیافتگی
uneven development
U
توسعه نامتوازن
extending
U
توسعه دادن
urban renewal
U
توسعه شهری
extend
U
توسعه دادن
amplification
U
توسعه تقویت
develop
U
توسعه دادن
technical development
U
توسعه فنی
phasess of development
U
مراحل توسعه
pole of development
U
قطب توسعه
expanses
U
بسط و توسعه
progation
U
توسعه تکثیر
regional development
U
توسعه منطقهای
regional development
U
توسعه ناحیهای
research and development
U
تحقیق و توسعه
expanse
U
بسط و توسعه
self development
U
توسعه نفس
social development
U
توسعه اجتماعی
develops
U
توسعه دادن
combat development
U
توسعه رزمی
boomed
U
توسعه یافتن
enriches
U
توسعه دادن
enlarged
U
توسعه دادن
expansive
U
متمایل به توسعه
enriching
U
توسعه دادن
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
booming
U
توسعه یافتن
promoting
U
توسعه دادن
enlarge
U
توسعه دادن
booms
U
توسعه عظیم
promotes
U
توسعه دادن
extendable
U
توسعه پذیر
cultural development
U
توسعه فرهنگی
booms
U
توسعه یافتن
promoted
U
توسعه دادن
promote
U
توسعه دادن
increases
U
توسعه دادن
boomed
U
توسعه عظیم
booming
U
توسعه عظیم
boom
U
توسعه عظیم
enlarging
U
توسعه دادن
development plan
U
برنامه توسعه
expansionist
U
توسعه طلبی
enrich
U
توسعه دادن
enlarges
U
توسعه دادن
development policy
U
سیاست توسعه
increase
U
توسعه دادن
increased
U
توسعه دادن
expansionism
U
توسعه طلبی
development bank
U
بانک توسعه
boom
U
توسعه یافتن
developement
U
توسعه دادن
safflower
U
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
well development
U
توسعه و شستشوی چاه
top down development
U
توسعه از بالا به پایین
microcomputer development system
U
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
to grow
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
Recent search history
Forum search
1
popsicle
1
Evolution
1
afghan diversity development and social services australia
1
offshoring
1
permaculture
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com